بیماریهای قلب و نفس و نشانه های عدم درک صحیح مراحل تدریجی جهاد ( 1)

ساخت وبلاگ

 بیماریهای قلب و نفس  و نشانه های  عدم درک صحیح  مراحل  تدریجی جهاد  ( 1)

به قلم استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی

حدثنا ابراهیم بن موسی اخبرنا هشام بن یوسف ان ابن جریج اخبرهم قال و اخبرنی یوسف بن ماهک قال انی عند عائشه ام المومنین اذ جاءها عراقی فقال ای الکفن خیر قالت ویحک و ما یضرک قال یا ام المومنین ارینی مصحفک قالت لم قال لعلی اولف القرآن علیه فانه یقرا غیر مولف قالت و مایضرک ایه قرات قبل انما نزل اول ما نزل منه سوره من المفضل فیها ذکر الجنه و النار حتی اذا ثاب الناس الی الاسلام نزل الحلال و الحرام و لو نزل اول شی ء لا تشربوا الخمر لقالو لا ندع الخمر ابدا و لو نزل لا تزنوا  لقالو لا ندع الزنا ابدا لقد نزل بمکه علی محمد و انی لجاریه العب " بل الساعه موعدهم و الساعه ادهی و امر " و ما نزلت سوره البقره و النساء الا و انا عنده  قال فاخرجت له المصحف فاملت علیه ای السور  .  ( صحیح بخاری ، کتاب فضائل القرآن ، باب تالیف القرآن ، حدیث 4993  )

 

ابن جریج روایت کرد که یوسف بن ماهک گفت : پیش ام المومنین عائشه صدیقه بودم که ناگهان مردی عراقی آمد و گفت : کدام نوع کفن بهتر است ؟ عائشه گفت : رحم برتو باد ! تورا چه زیانی می رساند ( هر نوع کفنی که باشد ) گفت : ای ام المومنین مصحف (قرآن) خود را به من نشان بده ، ام المومنین  گفت : تو را چه ضرر می رساند که کدام آیه را قبلا ( یا بعد تر ) بخوانی ، آن چه اول نازل شده ، سوره ای از سوره های مفصل بوده که در آن از بهشت و جهنم یاد شده است ، تا مردم به اسلام روی آورند ، آنگاه آیات حلال و حرام نازل شد و اگر اول این چیز نازل می شد : شراب ننوشید ، می گفتند : ما هرگز شراب را ترک نمی کنیم . و اگر نازل می شد : زنا نکنید ، می گفتند : ما هرگز زنا را ترک نمی کنیم . این آیه در مکه بر محمد نازل شده و در آن زمان من دخترکی خردسال بودم که بازی می کردم . " بل الساعه موعدهم و الساعه ادهی و امر " ( القمر : 46 ) بلکه قیامت و عده گاه آنها است و قیامت سخت تر و تلخ تر است . و سوره بقره و النساء نازل نشده است مگر آنکه من پیش پیامبر بودم . راوی گفت : ام المومنین مصحف ( قرآن ) را برای او آورد و سوره را بر او خواند .

 

 

از زمانی که جبهه جهانی مجاهدین پس از عملیاتهای مبارک واشنگتن و پنتاگون ( 11 سپتامبر )  از حالت هرمی و منطقه ای خود خارج شده و به حالت افقی و فرامنطقه ای در آمده است ، و هر بخش از سرزمینهای مسلمان نشین  با پیروی از برنامه های فرقه ی ناجیه  ، صاحب جنبش مستقل و جداگانه ای گشته است ، و این جنبشهای مستقل پس از افت و خیزهای متعدد و برخورد با مشکلات طبیعی جهاد و مبارزه ، واقعیات عینی را لمس نموده اند ، نشانه های عامل بازدارنده ی« تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت » به مراتب کمتر به چشم می خورد .

در اینجا هدف از تشکیل جامعه ی اسلامی ایجاد امنیت و حفظ پنج ستون اساسی جامعه یعنی  1 – دین  2 – جان  3 – نسل 4 – عقل  و  5 –  مال  تمامی انسانهای مسلمان و حتی کافریست که در این جامعه به سر می برند و تحکیم بقیه ی موارد شریعت  ، جزو مواردی هستند که نیاز به تدریج و وضع موجود انسانهائی دارد که به مرور زمان توسط جماعت مسلمین ،  آمادگیهای لازم را جهت اجرائی نمودن این احکام پیدا کرده اند . 

به عنوان مثال تا قبل از به هم پیوستن جماعت توحید و جماعت اصلاح و جماعت مرکز به همدیگر و قبل از تشکیل جند الاسلام و انصارالاسلام ( پشتیبانان اسلام در کردستان با علامت اختصاری « پاک » ) در هورامان غربی  نشانه های « تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت » به شدت در میان جماعت حرکت اسلامی و بزوتنه وه ی اسلامی  کردستان  وجود داشت و حتی مدتهای زیادی جماعت انصار الاسلام را نیز به خودش مشغول نمود . اما واقعیتهای موجود و بلوغ جهادی و مبارزاتی مجاهدین  آنها را در مسیر صحیح مبارزه قرار داد .  سمع و طاعه جایگاه خودش را پیداکرد و قرارها و اوامر صادره به بهترین نحو ممکن عملی می شد و دیگر درخواستهای نا بجایی مانند اینکه « امارت شورایی » در وضع فعلی  باید اجرا گردد و تمام تصمیمات ابتدا باید در پائین مورد بحث قرار گیرند و سپس در بالا تصمیم گرفته شود ؛ و یا در وضع موجود ، در برخورد با مسائل ثانوی چون انحرافات اخلاقی و حتی عقیدتی  میان جاهلین  مسلمان و یا غیر مسلمان، باید تحکیم شریعت به شیوه ی حکومت نبوی صورت گیرد و...  به شدت قبلی اش مطرح نگردید . به همین دلیل می بینیم که روز به روز برقدرت و شوکت آنها افزوده شده و مناطق بیشتری را  از لوث مرتدین سکولار آزاد کردند و کار به جایی رسید که مرتدین از مقابله با آنها عاجز شده و نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا و ناتو ( اتحادیه ی اروپا )  را به کمک طلبیدند .

 اما در واقع در پیش گرفتن این رویه ی صحیح برای بعضیها ،  همچون یک پانسمان موقتی بر روی یک زخم عمیق محسوب شد ، نه به عنوان یک درمان و روش تدریجی و صحیح مبارزاتی . به همین دلیل این عفونت و گرایشات انحرافی عجولانه ی مسلحانه  و فرهنگی – عقیدتی عده ای ، در زمینه ی « تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت »  سرباز کرد و چهره ی خودش را در به درک فرستادن  عده ای از مرتدین سکولاریست حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه ی میهنی کردستان عراق و جابه جایی اجساد شیوخ هورامان و... نشان داد . به همین دلیل می توان دریافت که در آن زمان  بیماری « تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت »  در ذهن بعضی از برادران مخلصمان ریشه ی عمیقی داشت . یکی از دلایل این مدعا سستی و کم رغبتی در عملی کردن تصمیمات  جماعت بود که به اشکال مختلفی خودش را نشان می داد .

پس از اینهمه تجربیات دردناک  و در راستای آسیب شناسی این مانع و با تکیه بر واقعیات عینی  تجربیات گذشته باید اقداماتی پیشگیرانه به شرح زیر انجام داد :

1-    ریشه ی « تحکیم  زودهنگام  مراحل ثانوی شریعت »   را باید ابتدا در حوزه ی عقیدتی  و فرهنگی خشکاند . باید یادآور شد که  خطر « تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت »   موجب به هم خوردن استراتژیهای دور ونزدیک  و حتی خنثی شدن تاکتیکهای تعین شده ی جماعت و ایجاد اختلال جدی در کار سازمانهای مختلف جماعت  و حتی متلاشی شدن کامل آنها می گردد ، روحیه ی رزمندگی و انسجام میان جماعت را سست و یا حتی آنرا نابود می گرداند ،مردمی که حکم آب برای  ماهی (مجاهد) را دارند و باید طبق روش انبیاء با احتیاط و سیستماتیک با آنها برخورد نمود را از جماعت جدا می نماید ، جماعت و سازمانهای وابسته به آن را از وظایف تعیین شده ی مبارزاتی خود باز می دارد  و در نتیجه نهضت مجاهدین را به شکست می کشاند .

نمی توان انکار کرد که این رویه ی نادرست از عدم درک صحیح استراتژی های دور و نزدیک سیر تکاملی جهاد اسلامی تا رسیدن به کسب قدرت حاکمیت جامعه ، و نوعی بیزاری نسبت به انضباط و سمع و طاعه و نوعی خود بزرگ بینی  سرچشمه می گیرد .  وقتی که چنین پدیده ای در جماعت مجاهدین خودش را نشان دهد ، از نظر فرهنگی و تشکیلاتی به صورت افکار مخرب « تحکیم  زودهنگام مراحل ثانوی شریعت » در می آید . این افکار با آنکه در هنگام خودش آرزوی هر مبارز مجاهدی هستند؛ اما در غیر زمان خودش ، با وظایف جهادی و مبارزاتی مجاهدین به هیچ وجه سازگار نیستند .

2-    درحیطه و قلمرو سازمان و جماعت نیز ، باید اصول زندگی امارت شورائی را تحت هدایت و نظارت مرکزیت دقیقا اجرا کرد . قسمتهای مختلف تشکیل دهنده ی سیستم رهبریت جماعت باید برای رهبری  ، روش صحیحی  را برگزیده و زمانی که مسئله ای پیش می آید ، راه حل صحیح آنرا از طریق متخصصین امر بیابند تا بتوانند خود را همچون مرکزیتی که وظیفه ی رهبریت عموم را برعهده دارد توانائیهای خود را عرضه دارد . ارگانهای بالاتر جماعت  و شورای متخصصین هر بخشی باید با چگونکی وضع ارگانهای پائینتر و زندگی ایمانی و مادی  عموم انسانهائی که با آنها در ارتباط هستند آشنائی یابند ، تا بتوانند برای رهبری صحیح خود و در مسیر تدریجی تحکیم شریعت  پایه ای عینی فراهم سازند که از هرگونه افراط و تفریطی به دور باشد . با این وجود ارگانهای سازمان و جماعت در مدارج مختلف نباید بدون درنظر گرفتن واقعیتهای موجود  اقدام به تصمیم گیری نمایند ؛ اما زمانی که تصمیمی گرفته شد باید به طور حتم در زمان خودش و بدون کوچکترین تعللی به اجرا گذاشته شود . و کلیه ی تصمیمات از رده های بالاتر جماعت باید فورا به ارگانهای پائینتر وبا طی نمودن مراحل امنیتی در صورت لزوم به  کلیه ی اعضای جماعت اطلاع داده شود . و بدین شیوه ارگانهای پائینتر و کلیه ی مجاهدین و اعضای جماعت باید دستورات نهادهای بالاتر را دقیقا مورد بررسی و تفحص قرار دهند تا پس از روشن و ساده شدن آن ، مضمون این دستورات را کاملا درک کنند و بتوانند شیوه های اجرای آنرا در واقعیت عینی خودشان تعیین نمایند .

 

 مواردی چند از دیدگاهها و واکنشهای غیرسازمانی و غیر تنظیماتی  بعضی از مجاهدین در هنگام اتخاذ سیاستهای کلی جماعت :

1-    عدم سمع و طاعه ای که  ، مورد نظر شریعت واحکام نظامی آن در مواقع ضروری جنگ و حفظ امنیت و عمل واحد است .  به عنوان مثال زمانی که پیشنهاد و یا رای شخص و گروهی در اقلیت به دلایلی که حکمتش را رهبران رده های بالاتر بهتر درک می کنند ، رد می شود ؛ آنها تصمیمات و اوامر سازمانی جماعت را صادقانه و کامل انجام نمی دهند وکجدار و مریض عمل می کنند .

در جهت جلوگیری از تولید چنین جریاناتی ، علاوه بر آنکه اینگونه افراد سهل انگار باید در روش ضد دینی خود تجدیدی نظر نمایند،  بر کادرهای فهیم نیز واجب است که مقدمات  به روز، چنین بیماریهایی را فراهم نکنند . آنها باید در جلسات سعی نمایند که کلیه  ی  شرکت کنندگان حتی الامکان دیدگاههایشان را بیان کنند و تا آنجا پیش رفت که درست و غلط  در تمام مسائل مورد اختلاف روشن و آشکار گردد و هرگز نباید  به سازش و سنبل کردن مسائل مورد اختلاف تن داده شود . چنانچه مسئله و موردی پیش آمد که در یک جلسه  نتوانستند به نتیجه ی عملی واحدی برسند باید ، مشروط بر اینکه مانع کار نشود،  بار دیگر آنرا به بحث گذاشت تا نتیجه ی روشن و آشکار قطعي  به دست آید که مبنای عمل واحد همگان باشد .

نکته ی دیگر اینکه یکی از مبانی اساسی انضباط حزبی و سازمانی جماعت سمع و طاعه نسبت به دستورات و تصمیمات  و تبعیت اقلیت از اکثریت مجاهدین موجود در شورا می باشد .اقلیت چنانچه در شورا نظرش رد شد موظف است که از تصمیمات اکثریت پشتیبانی عملی نماید . اقلیت در صورت لزوم می تواند مسئله را برای بحث مجددا در جلسات بعدی مطرح کند ، اما به هیچ وجه مجاز نیست عملی که مغایر تصمیمات اکثریت باشد را انجام دهد .( جنگ احد که رای رسول الله صلی الله علیه وسلم در اقلیت قرار گرفت اما عملا تابع نظر شورا گردید )

2-    انتقادات و ایرادگیریهای غیر تشکیلاتی و غیر سازمانی .  چنانکه می دانیم انتقاد سازنده ی درون جماعتی ، سلاحی است که به امر تشکیلات جماعت و تقویت نیروی رزمنده ی  مجاهد آن کمک می کند . اما بسیاری مواقع دیده شده است که در میان جماعت مجاهدین انتقاد این مسیر مطلوب را نپیموده است ، بلکه در بعضی اوقات انتقاد به حملات شخصی تبدیل شده است .در نتیجه ، این امر نه تنها به مجاهدین ، بلکه به سازمانهای جماعت نیز صدمه می زند . این یکی از مظاهر جاهلیت و کیش شخصیت در مجاهدین است که  هنوز ته مانده هایش ریشه کن نشده است .  روش اصلاح این پدیده ی ناسالم این است که به اعضای جماعت بفهمانیم که هدف از انتقاد ارتقاء و رشد نیروی رزمنده ی جماعت  ،جهت  دست یابی به پیروزی در جهاد علیه جاهلیت موجود است ونباید از  انتقاد همچون اسلحه ای برای حملات شخصی  سوء استفاده کرد .

نکته ی دیگر اینکه بسیاری از اعضای جماعت در خارج از جماعت به انتقاد می پردازند نه در داخل جماعت . دلیل مقدماتی آن این است که اعضای ساده ی جماعت هنوز اهمیت سازمان و تشکیلات جماعتی ( جلسات جماعت و غیره ) را درک نکرده اند و خیال می کنند که انتقاد درون سازمانی با انتقاد خارج از سازمان فرقی نمی کند .روش اصلاح این پدیده ی ناسالم این است که اعضای جماعت را چنان تربیت کنیم تا به اهمیت سازمان جماعتی  پی ببرند و دریابند که هر انتقادی نسبت به کمیته های جماعت و یا نسبت به دیگر خواهران و بردران مجاهدشان ( اگر از طریق خصوصی صورت نگرفت ) باید در جلسات سازمانی  جماعت  انجام گیرد .

3-    پاره ای از مجاهدین نیز در مواردی به شدت دچار بیماری  تخصص در مسائل ریز و رها کردن مسائل اساسی و استراتژیک هستند . این بیماری ، در تحلیل اوضاع سیاسی موجود و هدایت امور مانع بزرگی ایجاد می کند . زیرا دچار شدن به اینگونه بیماری ، در تحلیل و بررسی امور ، ناگزیر یا به انشقاق و تجزیه می انجامد یا به  نا امیدی و یائس . دچار شدن افراد جماعت به این بیماری معمولا منتهی به پرگوئیهای بی اساس یا سوءظن نسبت به یکدیگر و یا غالبا منجر به منازعات و اختلافات غیر اصولی و از هم پاشیدگی سازمان جماعت می انجامد .

کسانی که به این بیماری مبتلا شده اند در انتقادات خود مسائل اصلی وزیربنائی و اولویتهای اصلی جهاد و جماعت را نادیده می گیرند و توجه خود را فقط به مسائل فرعی و ریز درجه چندم محدود می سازند . آنها از چنان افق کوتاهی برخوردارند که درک نمی کنند وظیفه ی اساسی انتقاداتشان  ، فقط نشان دادن اشتباهات تشکیلاتی و سیاسی  در چهارچوبه ای است که ، جماعت  نیازهای مبارزاتی اش را اولویت بندی کرده است .  به عنوان مثال جماعت مجاهدین تعین کرده است که در وضع موجود و با توجه به نیازها و امکانات موجود ، اولویتهای فعلی ما در مسیر جهاد این است که در مسائل ریز فقهی اسباب اختلاف و تفرق نشویم و باید تمام مسلمین و مبارزین را علیه دیکتاتوری سکولاریسم  و متحدین محلی اش بسیج کنیم  . شخص باید این مورد اساسی درک کند .

این به معنی تعطیل کردن امر به معروف و نهی از منکر نیست . در این مرحله نواقص شخصی در صورتیکه به اشتباهات سیاسی و تشکیلاتی مربوط نباشد ، برای آنکه به خاطر نبود حکومت و جامعه ی اسلامی وحدت میان مجاهدین در برابر اینهمه دشمن حفظ گردد و خاطر این برادر و خواهرمان پریشان نگردد ، نباید زیاد مورد ایراد شخصی قرار گیرند . چون قطعا عمل صحیح سایرین و جو حاکم بر مجاهدین ، ناخودآگاه بسیاری از عیبها را  به مرور زمان بدون کوچکترین برخوردی اصلاح می گرداند . چون اگر دامنه ی چنین انتقاداتی گسترش یابد  ، ممکن است که توجه اعضای جماعت فقط روی نواقص کوچک متمرکز شود ، همه به افراد محتاط و ترسو تبدیل شده و وظایف اساسی و اولویتهای بنیادین جماعت به دست فراموشی سپرده شوند و این واقعا بیماری خطرناکی است .

روش اصلاح  به طور عمده عبارت از اين است كه اعضاي جاعت به نحوي تربيت شوند كه نگرش آنها  و زندگي  مبارزاتي و جماعتي آنها از روح و فضاي استراتژيك و تاكتيكهاي دور و نزديك مبارزه و اعتماد به اسلوبهاي بنيادين جماعت و آينده نگريهاي علمي آن مملو گردد . براي رسيدن به اين هدف ما بايد :

1 – به اعضاي جماعت بياموزيم كه در تحليل اوضاع سياسي و در ارزيابي نيروهاي جاهليت و يا گمراهان اهل بدعت  منتسب به اسلام ،  به جاي اينكه به تحليل و ارزيابي كوچه بازاري سبك سرانه  متوسل شوند ، روش بنيادين اسلامي  را برگزينند .

2 -  بايد توجه اعضاي جماعت را به تحقيق و بررسي  شرايط  كلي حاكم بر روش مبارزاتي اسلام ، كه توسط قرآن و سنت صحيح ارائه شده است  ، جلب نمائيم تا بدين وسيله بتوانند تاكتيك مبارزه و شيوه ي عمل  خود را معين سازند و علاوه بر آن به برادران و خواهران  مسلمانمان در فهم اين مطلب كمك كنيم كه بدون تحقيق و بررسي واقعيت موجود ، در گودال تصورات خيالي و توهم  سرنگون خواهند شد . و در انتقاداتشان در درون جماعت بايد از تحليل و ارزيابي كوچه بازاري سبك سرانه ي مبتذل پرهيز نموده و بياناتشان بايستي  متناسب با سير مبارزاتي اسلامي و وضع موجود مبارزه ، جنبه ي راهبردي داشته باشد .

بیماریهای قلب و نفس  و نشانه های  عدم درک صحیح  مراحل  تدریجی جهاد  ( 2 )

به قلم استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی 

اتحاد مردمی هورامان علیه سکولاریستهای مرتد...
ما را در سایت اتحاد مردمی هورامان علیه سکولاریستهای مرتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مجاهد نوسودی jihadehawraman بازدید : 344 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1391 ساعت: 11:48