مجاهدین مسلمان و مسئله ی بنیادین « سازماندهی » ( 1 )

ساخت وبلاگ

 « بسم الله الرحمن الرحیم »        

 

 

مجاهدین مسلمان و مسئله ی بنیادین « سازماندهی »  ( 1 )

{زنجیره آگاهیهای منهجی}

 

به قلم استاد  مجاهد : ابو حمزه المهاجر هورامی

بديهی است که زندگی بشر بدون استفاده از اسباب ، به هیچ و جه انجام نمی گیرد ، زیرا برای انسان ممکن نیست که برای انجام هر امری چون خداوند « کن فيکن » بگوید . و اساساً برای انسان تا رنجی نباشد هیچ چیز در زندگی تحقق نمی یابد (انشقاق 6). پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم به خاطر عدم امنیت از جانب « یهود » با بکار گیری وسیله ای, در پی ایجاد امنیت خواسته شده بر آمد. بدين معني که زید بن ثابت رضی الله عنه را به یاد گیری زبان عبری امر فرمود. همچنین بدستور پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم زبان سریانی را نیز آموخت .

چون این خود مؤمنینند که باید از خود محافظت نمایند و امر به محافظت ایمانی و جسمانی خود شده اند زیرا (105 مائده).

و ایمان به قضا و قدر دراین جهان پهناور و در زندگی انسان بدین معنی است که فقط چیزی روی می دهد که خداوند مقرر کرده باشد (قمر 49) – (حدید 22 تغابن 11 – توبه 51) و میان توکل به خدا و « واگذاری امور به خدا » آنچه اکنون توسط بسیاری صورت گرفته ، تفاوت فاحشی وجود دارد . انسان در مقابل کارش و میان ایمان به قضا و قدر مسئولیت دارد (آل عمران 167- 165 ) خداوند پیروزی و اقتدار را برای دینش و تباهی و نابودی را برای کید و مکر مخالفین دینش مقرر فرموده است . (صف 9 – انفال 59) و نمی توانند از دست خداوند که پیروزی را برای دینش برگزیده ،بگریزند . اما نگفته تا زمانی که پیروزی و اقتدار را برای دینم مقدر نموده ام بنشینید و منتظر بمانید و بر خدا توکل کنید معجزه ای از جانب محمد صلی الله علیه و اله وسلم رخ دهد و همه مردم شب بخوابند و صبح مسلمان گردند یا ..... ! هرگز، بلکه در عین توکل بر خدا (انفال 60-59 )

البته باید بدانیم که ایمان به تقدیر الهی و ایمان به اینکه اتخاذ اسبابی که منجر به نتیجه گردد ، هر دو باید در کنار هم باشند و نباید فریفته اسباب زیاد گردیم (توبه 26-25) چنانکه واقعه احد هم مؤمنان مسلمان باعث آن بودند و هم تقدیر الهی بر آن بود . وخداوند خواسته که در برابر تقدیر الهی تسلیم باشند (آل عمران 154-153) انسان مؤمن به قضا و قدر ایمان دارد و نیز به اینکه مقدرات به اسباب و نوع عملی که به آن می پردازد ، بستگی دارد (روم 41 – اعراف 96 – اسراء 16)

اما متأسفانه ما هم اکنون شاهد دو نوع جاهلیتيم که پس از قرنها حیات ،هنوز به زندگی پر از نکبت خود ادامه می دهد :

1-  جاهلیتی که مثل خوره به جان انسانها می افتد ، که از عمل خوداری می ورزد و ارزش وجودی انسان را احساس نمی کند.

2-  جاهلیتی که انسان را به عمل وا می دارد در حالی که به اسباب فریفته و مغرور شده است گویی آنها در نظرش خدایانی اند .

تصور کنید که در هنگام درگیری با یک حیوان وحشی درنده مثل پلنگ یا گرگ از هیچ وسیله ای استفاده نکنی ، یا در هنگام سوختن منزل و لوازمت، وسایل و ابزاری را جهت خاموش نمودن آن بکار نگیری و یا ظالمی به قصد تعرض به منزلت یورش برده و خواهان غارت وسایل زندگی و تعرض به همسر و فرزندانت می باشد و شما تنها با نظاره کردن و دعا بدون فراهم نمودن و بکارگیری وسیله ای جهت دفع وی امید به دفع و خواهان جلوگیری از وی باشید و اینچنین بر خدا توکل کنی .

 باید با بکارگیری و استفاده از اسباب و وسایل مبارزه کرد ، مبارزه ای معقول و مشروع که انعکاس طبیعی قلب در برابر قدرت خیر و شر طرف مقابل است. صورت مشروع توکل قضیه این است که : جو بکارم و تمام وظایفم را ( که شاید کمتر از یکهزارم باشد نسبت به خاک ، آب ، هوا ، خورشید و .... که عوامل اصلی و تعیین کننده اند ) به خوبی انجام دهم . بعد امیدوار باشم كه به امر خدا به ثمر برسد.وصورت نامشروع و نامعقول در اين است كه:جو بكارم و انتظار برداشت گندم داشته باشم یا سنگ بخورم که توکل بر خدا آب می شود .

وسیله به کار نگیرم ، شرایط مبارزه را بلد نباشم ، وضع موجود را درک نکنم و ... امید به موفقیت و توکل بر خدا جهت پیروزی را داشته باشم .

خود را و روش و تفسیر و فرقه خود را مطلق و برتر و ناب و اصل بدانم و امید وحدت داشته باشم .

 علم را در راستای غارت خلق بکار اندازم و امید خدمت به خلق را داشته باشم و ....

در توضیح صورت مسئله و تشریح موضوع به مسئلۀ شفاعت بعنوان مثالی تعیین کننده می پردازیم .

شفاعت دعای خیر برای کسی است که اسبابش را فراهم ساخته . بدین معنی که اینها مستحق بهشتند شما( 18 آل عمران) بیائید برایشان دعا کنید یا اینها مستحق جهنمند و « همه » بیائید لعن و نفرینشان کنید . چنانچه می دانیم در روز محشر شیپور که زده شده یعنی اسباب فراهم شده.مانده ارادۀ خدا تعلق گیرد و حسابرسی شروع شود و پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم شفاعت کبری میکند.

 یا اینکه جملاتی چون  رضی الله عنه ، علیه السلام و صلی الله علیه و اله وسلم و .... برای چیست ؟ ما می دانیم خداوند راضی است و ملائکه هم صلواه و سلام می فرستند و ... این بدین معنی است که اینها زمینه را فراهم ساخته و عواطف برادری و یا خواهرای خود را اظهار می دارم و شفاعت هم همچنین چیزیست ) شفاعت حسابرسی زود را می کند . و زمانی که « کبائر امتی » به میان می آید یعنی اینکه شخصی بعد از ارتکاب جرم بزرگ زودتر توبه کرده و بدین سان اسباب و زمینه را فراهم ساخته است . یا آنهایي که «لا حساب عليهم يا ليس عليهم حساب  » حساب ساده ، و خداوند خودش قرار داده که آنها را به بهشت بفرستد یعنی اسباب خودش فراهم است و تنها برای ترفیع درجه پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم وی را دعا می کند . و دعا برای ترفیع درجه برای مؤمنین در بهشت و «ولدنيا مزيد للذين الأحسن و لزياده   » آن زیاده ایست که می دانستند که خداوند خودش قرار است که بدهد اینها هم دعا می کنند که همان را بدهد که و عده فرموده . زیاده از استحقاقش نیست بلکه همان اندازه ایست که لایقش است  .

 کسی که گناه نابخشودنی همچون شرک انجام داد و تا زمان مرگ توبه نکرد این شخص چون بر وی اتمام حجت شده و پشیمان نگردیده و در نتیجه اسباب لازم را فراهم ننموده و هوایش را اله خود کرده وی مشرک قلمداد می گردد  .

یا نماز که حکمش : «تنهي عن الفحشاء و المنكر   » است کسی نمی تواند به جای هیچ کس دیگری آنرا انجام دهد .

اما روزه که : 

جنبه اقتصادی دارد و شخص می تواند به جای آن فدیه دهد و یا وصیت کند از آنچه بدست آورده جهت ایتاء آن به میزانی که بدهکار است پرداخت شود .

ـ دیگری می تواند فدیه اش را داده یا روزه اش را بگیرد .

و در حج که :

جنبه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و .. دارد .

کسی که با همان شرایط روزه بدین معنی که شخصی چیزی از ماحصل زندگیش بر جا گذاشته و وصیت به انجام آن نماید کس دیگری می تواند آنرا به جایش انجام دهد .

یا در صدقه و انفاق :

جنبه اقتصادی دارد و در صورتی که مال ثمره عمل خودش باشد و وصیت نموده باشد ، و در اراده اش این مطلب جا گرفته باشد .

ـ دیگری می تواند آنرا انجام بدهد .

بدینسان همه چیز به شخص و عمل و اسبابی که فراهم نموده بر می گردد و سبب برای آخرت چه بهشت چه جهنم همانست که در وحی بیان شده اند و به آرزوها و امانی ما ربطی ندارد . توبه و مغفرت در قیامت و هنگام مرگ اصلاً مقبول نیست بلکه باید درهنگام ارتکاب به گناه کبیره تاوانش را کشیده و به سرعت توبه نماید (18 – 17 نساء – نجم ، ال عمران ، فرقان –).

همه چیز به فراهم شدن اسباب بستگی دارد . زمانی که سیدنا یونس صلی الله علیه و اله وسلم در هنگامی که داشت بر قومش عذاب نازل می شد وسنت خداوند جاری می گشت صحنه را ترک کرده و رسالت را رها می کند وسیله و مانع تأخیر سنت الهی گشته و مردم هم بعد از آن ایمان می آورند و ایمانشان وسیله ای بعنوان سنت ديگر الهی و مانع اجرای سنت اولی می گردد . در اینجا ایمان شفاعت کننده ایست جهت عدم اجرای سنت اولی الهی – سنت الهی پشتیبانش است جهت عدم اجرای سنت اولی . چون شفع : یعنی اینکه چیزی را كنار چيز دیگری که ضعف دارد قرار می دهند تا تقویت گردد .

 و معلوم است که شفاعة صرف قیامت نیست مال این دنیا هم هست . گناه = توبه . گرسنگی = سیری ( جلو گیری می نماید ) و ... یعنی همچنان که خداوند سنتهایی را داراست که اگر انسان اسباب وقوعشان را فراهم کند ، به وقوع می پیوندند . همچون گناه که نتیجه اش مشخص است و گرسنگی و یا سرما و ... . اما سنن دیگری را نیز بعنوان شافع در اختیار دارد که در صورت بدست آوردن آنها می توان نجات یافت همچون توبه در گناه . خوردن غذا در هنگام گرسنگی و پوشیدن لباس مناسب در هنگام سرما و جلوگیری از بیماری و مرگ  یا عذاب الهی و ... سنت الهی خود شفیع شده و نمی گذارد شخص از بین برود . در اینجا خدا خودش است که اراده می کند . وسبب یا تجربی است ( گرسنگی وسیری ) یا از طریق وحی مشخص می شود ( گناه و عذاب و توبه ) و نباید انسان الکی برای خودش اسباب و سبب بتراشد .

انسان که دعا و التماس و خواهش می کند آیا مانع وقوع سنت می گردد یا اینکه دعا می کنیم باید قبلاٌ زمینه ی  فراهم شدنش را عملاً انجام داده باشیم و اینکه ابتدا سبب را فراهم سازند و ... بعد دعا ... سبب را باید فراهم نمود و خداوند هم اراده می کند .

«ربنا سمعنا مناديا ينادي للإيمان أن آمنوا بربكم فامنا ربنا فغفر لنا ذنوبنا و......»                                                                                                

اگر کسی گرسنه شد و از تمام پیامبران صلی الله علیه و اله وسلم اجمعین هم دعا کند وی را سیر گردانند هیچگاه  چنین امری صورت نمی گیرد و خداوند سنت کائنات خودش را به خاطر چنین شخص نا آگاهی که اسباب شفاعه وی را در امر گرسنگی و رفع آن به سیری بوده فراهم ننموده ، بر هم نخواهد زد و شخص قطعاً خواهد مرد . جالب است که هیچ شخصی در چنین موردی معتقد به شفاعت نیست و حاضر هم نیست به خاطر هیچ کسی حتی نزدیکترین عزیزانش این روش را آزمایش نماید ؛ چون عاقبت آن را می داند ، اما در موارد دیگری که عواقب دنيوی اینچنین جدی در بر ندارد و در حیطه خوف باقی می ماند به غزلسرائی می پردازد .

 حالا سه مریض را در نظر بگیریم :

اولی : به محض دریافت دارو  معتقد است که دارو وی را سالم می گرداند .( در صورت آگاهی دچار شرک گشته )

دومی : به دارو اعتقاد ندارد و می گوید خدا خودش مرا سالم می گرداند و بر وی توکل می کنم ( به اندازه ای مغرور و جاهل و از خود راضی است که انتظار دارد خدا به خاطر قد و بالای وی تمام نظامش را عوض نماید )

سومی : مؤمن موحد دارو را می گیرد و می گوید « خداوندا اسباب و وسیله را گرفتم اگر اراده ات بر سلامتم است سالمم گردان و اگر اراده ات نیست باز سالم کننده و میراننده توای » . و از آن استفاده می کند . مصرف دارو بعنوان سنت الهی اسباب و شفیع شخص است در برابر بیماری .

 با اینوصف یک پلیس جهت استخدام را در نظر بگیرید که باید مراحل مختلفی از آموزش و تمرین را طی نماید تا در صورت مهارت و تسلط کامل بر آنچه از وی خواسته شده ، وسیله و ابزار مناسبی باشد جهت انهدام یک باند یا شبکه ای که به وی مأموریت می دهند . آن هم مأموریتی متناسب با آنچه که آموزش دیده است . اسلام هم چنانکه روشن گردید دوره های تربیتی خاصی جهت استخدام مجاهد جهت پرداختن اعداد درونی و ظاهری و آماده نمودن شخص جهت مأموریت های منتهی به امة واحد و تشکیل و پاسداری از حکومت اسلامی دارد و تا فرد این دوره های کار آموزی را طی ننماید و ابزار و توانائیهای انجام موفقیت آمیز آنرا کسب ننماید ( چون قطعاً توانایی مبارزه با هیچ انحرافی را نداشته و یا بازدهی آن بسیار ناچیز و جزئی خواهد بود) مسئولیت نامتناسب با توانایی را بر وی تحمیل نمی نماید. «لا يكلف الله الا وسعها  » .

مجاهدین مسلمان و مسئله ی بنیادین « سازماندهی »  ( 2)

{زنجیره آگاهیهای منهجی}

 

به قلم استاد  مجاهد : ابو حمزه المهاجر هورامی

 

 

شما اگر طرح و نقشۀ ساختمانی با تمام امکانات رفاهی را برای افراد بدون سرپناه و اسیر در سرمای زمستان و یا گرمای تابستان که هیچ موجودیت عینی در روی زمین نداشته باشد 

اتحاد مردمی هورامان علیه سکولاریستهای مرتد...
ما را در سایت اتحاد مردمی هورامان علیه سکولاریستهای مرتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مجاهد نوسودی jihadehawraman بازدید : 292 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1391 ساعت: 5:56